به سوی آینده (ریز نوشته ها)

مکمل وبلاگ به سوی آینده

به سوی آینده (ریز نوشته ها)

مکمل وبلاگ به سوی آینده

به سوی آینده (ریز نوشته ها)
پیام های کوتاه
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۳:۳۲
    سخت
  • ۰
  • ۰

گزارش عواطف ۴

دوباره اون حس مپذیرفته شدن بخاطر شکل ظاهری بهم دست داد.
  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

گزارش عواطف ۳

Alan az saheb restoran khastam ke TV hamoosh kone vali rad kard va gooft dare goosh mede.
  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

گزارش عواطف ۲

موهام (+ سر و صورتم) نا مرتب و بهم ریخته است و اومدم بیرون. یکم احساس خجالت میکنم چون فکر میکنم ممکنه دیگران منو نپذیرن و خوششون نیاد.
  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

گزارش عواطف ۱

خسته. بی حوصله و غمگین هستم.
  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

دومین مطب پیامکی

این تنها برای آزمایش است.
  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

شما توی انتخواب هاتون کدوم یکی رو ارجحیت میدین؟

1. عقل
2. دانسته ها
3. احساسات
4. دیگران

  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

خوب میشناسمتون

سلام.

منم. یه کسی از یه جایی. من خوب مشناسمتون. شماهایی که اکثریت جامعه رو تشکیل میدین و بهتون میگن مردم.

اولین خصوصیتتون اینه که خودتون خوب میدونین اسمتون مردمه و اگه بگن "مردم نادونن و هیچی نمیفهمن." (من یه همچین حرفی نمیزنم) بهتون برمیخوره چون خودتون خوب میدونین جزوی از مردمین.

فقط همین. من خوب میشناسمتون. هرچی میگذره بیشتر مطمین میشم.

 

  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

اصلا مهم نیست من کیم، اصلا مهم نیست به چی فکر میکنم، اصلا مهم نیست چی کار میکنم، فقط نتیجه مهمه. به هدفم میرسم یا نه. این منو، شخصیتمو، آبرومو و دنیامو میسازه.

  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

سلام.

خانواده ی عذاب آور و دوست داشتنی دارم. با اینکه از بعضی رفتارها و طرز فکرها و استدلال هاشون بیزارم و گاها منتفرم ازشون ولی واقعا دوستشون دارم. لحظه ای به این فکر کردم که اگه واقعا یکیشون رو نداشته باشم چطور با زندگی کنار میام و چیزی نمونده بود بغض کنم که خوب الان یادم اومد که من بی خیالی رو خوب بلدم. مثل زمانی که مادربزرگم فوت کردند. عزیزترین شخص در کل خاندان بودند. ولی من انگار نه انگار که عزیزی رو از دست دادم. چرا؟ من سنگدل نیستم فقط بیش از حد نیمه ی تاریک دنیا رو دیدم و از اون بدتر اینکه میدونم تاریک تر هم وجود داره.

بگذریم. از سخن اصلی منحرف شدم. فقط خواستم به خودم بگم که من خانوادمو واقها دوست دارم با اینکه از اکثرشون متنفرم.

  • MJ Sarvariyan
  • ۰
  • ۰

وحشت

سلام. گیمفا بگم خدا چیکارت نکنه. تو هم با این مقاله هات. از دیشب که فلان مقاله رو خوندم دچار وحشت شدم. من شبا کابوس نمیبینم. کابوسی در خواب وجود نداره زمانی که در بیداری دچار توهم میشم. توهم هم نه. یکسری تصورات ذهنی که در یک بعد دیگه ای، جدای دنیای واقعی روی میدهند. البته دیشب اتفاقات وحشت ناک دیگه ای هم افتاد که الان به این روز افتادم. البته بی خوابی هم روش تاثیر گذاشته. از دیروز ساعت های 7 صبح خواب درست و حسابی نداشتم. بخوابم اوضام بهتر میشه.

  • MJ Sarvariyan